سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ممنونم (یادداشت ثابت - سه شنبه 97/8/16 ساعت 9:2 عصر)

 

......ادمها متعلق به خودشانند ،هیچ کس را نمیشود با زور اجبار برای خود کرد ،باید پذیرفت هیچ علاقه یا تعهدی تضمین علاقه و تعهد طرف متقابل نیست،وابستگی ودل بستگی های بی فرجام را بیش از اندازه کش ندهید ادمی که نمی خواهد باشد با اصرار شاید بماند ولی اخرش روزی ،جایی،همه چیز را رها کرده وخواهد رفت ادم های بلاتکلیف را در زندگیتان نگه ندارید ،اجازه بدهید در انتخاب مسیر و مقصدشان ازاد باشند ،اگر ماندنی باشد میماند اگر رفتنی باشد همان بهتر که زود برود.سقوط از طبقه اول عوارض ودردش به مراتب کمتر از سقوط از طبقات بالاتر است ...

راز تشکر در خنده است ،و خنده با تشکر زیباست

گاهی اوقات فکر کردن به بعضی ها ،ناخود آگاه لبخندی روی لبانت می نشاند

دوست دارم این لحظه های بیگانه را 





یادداشت های یک دختر (یادداشت ثابت - شنبه 95/5/17 ساعت 3:45 عصر)

سلام

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی ما رستگار

دعایی است فوق العا ده بی ریا وخاص که همیشه بعد نماز میگم جانمازم جمع میکنم بقیشم میسپرم به خودش همونی که من افرید ،این زمین چرخ از او امد پدید

هیچوقت تو زندگیم بااین که مشکلات زیادی داشتم خم نشدم نذاشتم لطمه ای به زندگی کردنم بزنه اما در عوضش حالا که فکر میکنم واقعا به این نظریه نیوتن میرسم

دنیا کنش وواکنش از هر دستی بدی از همون دست میگیری ،

واقعا به این جمله رسیدم من  این حاضرم قسم بخورم

زندگی مثل اب رودخونه است بیاید باهاش حرکت کنیم نه اینکه جلوش وایسیم .این دنیا وفق مراد هیشکی نیست 





آرام باش (جمعه 100/9/12 ساعت 9:33 عصر)

به نام خداوند منجی عشق هستی 

چه کسی می داند که باید به کدام پنجره باید نگریست

گوشه چشم !به کدام سوی جهان می نگرد

غصه ها را به کدام جوی روان می سپرند 

دل من امروز باز 

عشق بازی 

به نگاه دل خسته ات پا بر جاست 

ساعتی آرام باش

وقت عاشق شدنت الان نیست

جای طوفان شدن های پشت هم 

ساحلی آرام باش ......آغوش شو .......درمان شو





دل نوشته3 (سه شنبه 99/2/9 ساعت 10:23 عصر)

سلام 

بزار یکم از دل خودم بگم این روزها ،چقدر دلم تنگ شده برای روزهای عادی 

دلم لک زده برای بیرون رفتن های دوباره 

چقدر ما اادما از داشتن چیزای کوچیک بیزاریم ولی فقط کافی یه مشکلی پیش بیاد تازه میفهمیم چه چیزی از دست دادیم ،خیلی سخته ،خیلی سخت میگذره 

تازه داریم به اوضاع جدید جامعه مون عادت میکنیم که مشکلات دیگه ای گریبان گیرمون میشه

نظر شخصی خودمه آدما هیچ وقت شاکر نیستند همش در حال شکایت هستند ،تا حالا شده یکبار فقط یکبار به خودت بیای وشکرشو به جای بیاری 

چی کار کردی براش که حالا طلب کارش هستی 

ما انسان ها هیچ وقت نتوانستیم شاکر خدا باشیم 

حتی نتوانستیم قدر زحماتشو بدونیم 

فقط کافی در زندگی دچار مشکلات بشیم ،اونوقت به زمین زمان ناله میکنیم 

تا حالا شده از خودت بپرس چرا ،برای چی

دلم تنگ شده برای قدم زدن زیر بارون 

برای بیرون رفتن 

موندن در ترافیک 

دلم خیلی تنگه 

خدایا لحظات زندگی مون به روال سابق برگردون 

آزت خواهش میکنم 





بوسه (دوشنبه 98/2/9 ساعت 5:50 عصر)

راست گفتی سهراب ،ادم این جا تنهاست

چه واژه مظلومیست قسمت ،گاهی همه ی تقصیر های مارا به گردن می گیرد 

مبصر امروز چو نامم را خواند ،ناگهان داد کشیدم غایب ،رفقایم همه می خندیدند که جنون گشته به طفلک غایب 

رفقا هیچ نمیدانستند من اینجا دلم جای دگر است،فکر ان سوی درس است کتاب.......فکر من جای دگر،سوی دگر 

گاهی خدا انقدر زود به خواستتون جواب میده که باورمون نمیشه که از طرف اون بود این جاست میگیم که عجب شانسی اوردیم 

عشق چیست ،؟؟؟؟؟؟3ثانیه نگاه،3دقیقه خنده ،3ساعت صفا،3روز اشنایی،3هفته وفاداری،3ماه بی قراری،3سال انتظار ،30سال پشیمانی،

خوشبختی نگاه خداست دعایت میکنم که هرگز خدا چشم از تو برندارد

به فریادم برس که مست مست مست بوسه از لبهای تو هستم  ..راست گفتی عشق دیگر صدای تپش قلبها نیست ،عشق صدای تخت فنرهاست ،.پایان عشق بیگانگی است ،وعاشق شدن دیوانگی است

چه اشتباه بزرگی است تلخ کردن زندگیمان برای کسی که دوری ما ،شیرین ترین لحظات زندگیش را سپری میکند ،دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف در محبت است 

عشق مانند ساعت شنی است قلب پر میکنه مغز خالی،

عسل محمودی 






معشوقه ام،هم نفسم (دوشنبه 98/2/9 ساعت 5:3 عصر)

خدا می گوید هر کسی را که بیشتر دوس بداری از تو می گیرم 

نگو ،بدون او نمی تونم زندگی کنم ،به تو بدون او زندگی میبخشم

فصل عوض می شود ،شاخه درختان که سایه می افکنند خشک میشود ،صبر لبریز میشود ،و روزی جایی،مکانی عشق به معنای مقدسش پی میبرد 

کسی که عشق نفست ،بود یک روز غریبه میشود ،عقل از سرت میپرد ،دوست تبدیل به دشمن ....و دشمن تبدیل به دوست 

چه عجیب غریب است این دنیا ،چیزهایی که هرگز فکرش هم نمی کرد اتفاق می افتد ،می گویی نه ولی اتفاق می افتد ،عجیب ترین ان این است که بعد مرگ زنده میمانی 

 





تو کجایی سهراب (جمعه 97/6/23 ساعت 3:58 عصر)

تو کجایی سهراب ؟آب را گل کردند!چشم ها را بستند و چه با دل کردند!وای سهراب کجایی آخر!زخم ها بر دل عاشق کردند ،خون به چشمان شقایق کردند !تو کجایی سهراب ؟که همین نزدیکی عشق را دار زدند ....ای سهراب کجایی که ببینی حال دل خوش مثقالی چند است؟ دل خوش سیری چند ؟

صبر کن سهراب....گفته بودی قایقی خواهم ساخت ،با کدام عمر دراز ،نوح اگر کشتی ساخت ،عمر خود را گذراند ،با تبر روز شبش بر درختان افتاد ،سالیان طول کشید ،عاقبت اما ساخت ....پس که می گفتی تا شقایق هست زندگی باید کرد !این سخن یعنی چه؟تو ببخشم سهراب ...که اگر در شعرت انتقادی کردم ...به خدا دل گیرم ...به خدا من سیرم ..نوجوانی پیرم ..زندگی رویا نیست ...زندگی پر درد است ..زندگی نامرد است ...زندگی پوچ است 

صبر کن سهراب !آری ،،،،تو راست میگویی آسمان مال من است 

پنجره فکر هوا عشق زمین مال من است ،،،،اما سهراب تو قضاوت کن ،بر دل سنگ زمین جای من است ..من نمی دانم که چرا این مردم دانه های دلشان پیدا نیست ....

صبر کن سهراب !!!قایقت جا دارد ؟من از همهمه ی داغ زمین بیزارم ..

چشم ها را باید شست...شستم ولی

گفتی جور دیگر باید دید ...دیدم ولی 

گفتی زیر باران باید رفت .....رفتم ولی 

او چشم های خیس و گریه آلودم را هیچ کدام ندید فقط در زیر باران با طعنه ای خندید گفت .....دیوانه باران زده است ......

راست گفتی سهراب ...عشق دیگر صدای تپش قلبها نیست ...عشق صدای تخت فنرهاست....

خدایا سوختم در عشقت ...مرا ندیدی ....

جان دادن در وصفت ....صدایم را نشنیدی 

خدایا عاشقم باش ...عشق فقط با تو خاص میشود ...





Jomallate bozorgan (چهارشنبه 97/6/7 ساعت 3:3 عصر)

if you love some one ,tell them for hearts arezoye often broken by word left un spoken ,never break four things in your life trest,promise ,Relation &hearts beacuse when they break they donyaye male a noise but hurt alot.............

They biggest commucation problem is we donyaye  is we do not lisen to understand we lisen to replyyyy

To they word you may be one person but to one person you may be they word.

Only have eyes for sb

You,no need to be jealous he only has eyes for you

A rely small degree of hope is sufficient to cause the birth of loveeeee 

 

اگر کسی دوس داری بهش بگو ...

چون معمولا قلبهابا حرفهایی میشکنند که در گفتن استفاده میشود 

در زندگیت 4چیز هر گز نشکن 

اعتماد ،قول،رابطه،قلببببب

زیرا وقتی اینها شکسته میشوند صدایی ندارند اما درد بسیار دارند 

بزرگترین مشکل رابطه ها آینه که گوش نمیدیم تا بفهمیم درک کنیم 

گوش میدیم تا جواب بدیم ,,,,,

واسه دنیا شاید تو یه نفر باشی امااااابرای یک نفر به دنیایی 

تنها به فرد خاصی علاقه داشتن

نیازی نیست حسادت کنی اون فقط تو رو میخواد 

فقط یه ذره امید کافی است تا دلیلی برای آغاز عشق باشد

متن به همرا ترجمه براتون گذاشتم امیدوارم بتونم با یکی از جملات بالا حداقل یه نفر نسبت به زندگی امیدوار کنم ...

اگر برام نظر هم بدید بازم ممنون 





دل نوشته (چهارشنبه 95/11/13 ساعت 2:16 عصر)

به نام خداوندی که عاشق زیبایی ایست وزیبایی را دوست دارم ....

امده ام از وجودت .حست .نفسی که در من دمیدی ومن توانستم اشرف مخلوقات در زمین بشوم جان بگیرم 

خدایا ..........

بنده هات نامرد شدن ....

ایا اون زمانی که ما رو خلق میکردی فکزشم میکردی یه روزی بنده هات به این شکل در بیان دزد ..حریص..دروغگو ومنفعت طلب

خداوندا شیطان به ما سجده نکرد اما ببین ما چگونه سجده در گاه اورا میکنیم 

خدایا ببخش منو که نتونستم بندگی که واقعا مستحق اون بودم نکنم 

خدایا منو ببخش که خیلی وقتا افسار م دست بزرگترین دشمن اسلام ومسلمانان کل دنیا است 

خدایا ببخش منو بعضی مواقع تو نمازم از حس شوق رسیدن به مقام قرب تو حواسم پرت میشه میرم یه دنیایی

خدایا ازت ممنونم که سلامتی جسم ذهن بهم دادی اما نمی تونم ..وقت نمی کنم ..سجده ی شکر به جا بیارم 

خدایا ببخش منو که بعضی مواقع باهات دعوا میکنم واشتباه خودم به گردن روز گار میندازم

خدایا دوسسسسسستتت دارم 

خدایا چقدر تو توبی 

زمانی که زمزمه های قران به گوشم میرسه چه لذت بخش ایه هایی که قراعت میشود اما چرا بعضی کور ?کر هستند نمیشنوند 

وبه راحتی عبور میکنن

خدایا هیچ وققققققققققت منو رها نکن ...خدایا دوست دارم 

خدایا مرسی که هنوز به بندهات امیدواری 

ازت ممنونم خدا 

چه حس قشنگی که خالقت با تمام وجودت حس کنی 

خدایا ازت سپاس گذارم به خاطر همه چیز.........





مرد مغرور (جمعه 95/10/3 ساعت 12:28 عصر)

روزی زنی زیبا در شهر پاریس از خیابان میگذشت که ناگهان مردی اورادید ویک دل نه صد دل عاشق زن شد امااااا

مرد بی سواد بود ?پولی نداشت ?لباس هایش ژنده وپاره بود ولی وقتی به دخترک گریست دید او صدبرابر نه بلکه هزار برار از او هم زیباتر هم جذاب تر هم پولدارتر بود

دخترک خواستگاران زیادی داشت اما چون عاشق نبود اذدواج نمی کرد تا اینکه خبر رسید 

مردی عاشق ودل شیفته تو شده است اما فقیر وبیچاره است ولی حاضر است به خاطر تو جان دهد 

عاقبت دخترک با دیدن مرد با خود فکر میتواند به او کمک کند ولی گویی در دلش میگفتند تو عاشق شدیییییی

بعد پنج سال 

مرد بلاخره با دختر اذدواج کرد وان دو در خانه ی اشرافی شروع به زندگی کردن کردند 

اما دخترک از غذا خوردن اوخوشش نمیاد وبه او اداب غذا خوردن امپخت 

وشروع کرد از همه ی لحاظ اورا اصلاح کردن نوع پوشش اش .نوع حرف زدن 

کم کم تصمیم گرفت اورا وارد بازار کار وتحصیلات کند او تمام سعیش راکرد که مرد میان وابستگان کمتر نباشد 

سرانجام روزی رسید که اوازه ی مرد زبان زد خاص عام شد 

ولی اتفاق بدی افتاد مرد دیگر آن مرد فقیر وژنده پوش نبود او عوض شده بود 

روزی به همسرش گفت :میخواهم ترکت کنم 

زن نمی دانست چه بگوید !!!!!

اوگیج مبهوت بود اخر چرا مگر خطایی از من سر زده بود 

مرد به او گفت روزگاری بود که من در حد تو نبودام ولی تو مرا خواستی 

ولی اکنون تو در حد من نیستیییییییی





   1   2      >
 
کد حباب و قلب
کد حباب و قلب


دریافت کد آهنگهای وبلاگ

!-- MP3 player by www.paeizi.ir --->




دریافت همین آهنگ






دریافت کد آهنگ برای وبلاگ



ghalebeweb.blogfa.com

t>