سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انتظار (شنبه 95/5/23 ساعت 2:51 عصر)

دوستت دارم عشق من 

تنها تورا میپرستم وتنها از تو یاری می خواهم‌

تو تنهاکسی هستی که در زمان تنهایی مونس غم خوار من هستی

ای عشق 

تو را در کجا میتوان جست 

ایا در این سرزمین تنهایی میتوان از تو رد نشانه ای پیدا کرد 

خسته ام از وجودت ،

تو را در کجا میتوان جست 

جستجو کردن تو برای من افتخار بزرگ است 

یاد تو همیشه در قلب روح من باقی است،مگر در زمان مرگ که روحم از جسم جدا میشود وبه ابدیت میپیوندد

ای عشق گویی در قلبم صدایی میتپد که گویا مژده وصال میدهد 

من این را هرگز نمی توانم تحمل کنم 

ایا این احساس درست است

ایا این احساس واقعی است

اگر واقعی باشد چه کنم 

وای خدای من 

انگار قلبم از سینه بیرون میاید 

حس گنگی است

خدایا من که لحظات عمرم تنها بودم وکسی در غم لیلی با من شریک نبود 

حالا شادی وجود امدن یار را با که تقسیم کنم

یار زیبای من مقدمت را گلباران میکنم و اگر اجازه دهی جای پایت را بوسه باران کنم 

 

ای عشق من همیشه ،همیشه،هرجا که باشم منتظر امدنت هستم واین عشق را درونم پرورش میدهم تا لحظه وصال 

پس به امید دیدنت ،دیدگانم  همیشه در نبود خیس است

خدای خوب من  لحظه وصال کی است.............





خدا (شنبه 95/5/23 ساعت 10:59 صبح)

به نام انکس که عشق افرید این زمین چرخ از او امد پدید

به نام انکس که عشق را محترم دانست

سلام 

سلام 

منم بهونه ی همیشگی ،همون مزاحم همیشگی 

کارم شده گریه ،غم ،اندوه

چرا تو رو نمیبینم،چرا تورو نمی دونم

خدای من 

چقد غم ،اندوه در حسرت عشق

اخه انصاف است

عشق من تو را به گل های بهاری قسمت میدهم تنهایم نگذار 

من بدون تو هیچم ،

هیچ

خدایا تورو به ماه شب چهارده قسم من را تنها نگذار 

بدون تو من میمیرم

خدایا 

با تمام وجودم تورا دوست دارم وجای تو همیشه در قلب کوچک ام است

اگرچه قلبم کوچک است اما قلب هر کس تمام وجود اوست

خداجون با چه زبونی بگم دوست دارم 

چون واقعا دوست داشتنی هستی

تو برای من لیلی برای مجنون هستی

ذره ای از عشق تو را در قلبم کاسته نمی شود حتی با مرگم‌ورسیدن به تو

خدایا فقط یه کلام 

من بنده ات هستم ودوستت دارم





بوسه (جمعه 95/5/22 ساعت 10:7 صبح)

دوست دارم ای عشق

بگذار بوسه ای بر قلب پاک تو بزنم 

که بوسه بر لب عاشق 

بوسه بر کعبه خداست

بگذاری صدای نفست را بشنوم که صدای نفست غرق در گل هاست

بگذار لحظه زیباروی من تو را ببینم 

که دیدن تو شفای بیماری است

ای یار

دیدن تو باعث عمر جاودان است

باعث تجدید خاطرهاست

کمکم کن من به یاری تو نیازمندم

بگذاری بوسه ای بر دستان تو زنم 

که این کار بهترین عمل نزد خداست دوستت دارم ای مهر بان ترین یار من





لیلی فقط برای مجنون (جمعه 95/5/22 ساعت 10:0 صبح)

سلام ای ماه شب تابان من 

ای انکه با دل های عاشقان دوستی 

سلام ای زیباترین مونس وهم دم دل های عشاق

سلام ای بهترین وخالص ترین گل برای لیلی 

سلام 

منم مجنون

اواره ام در عشق لیلی 

خسته ام از جان لیلی 

اه خدای من لیلی کی از این کوچه میگزد تا دمی اورا ببینم وقلبم تسکین یابد 

رهگذری که از ان جا عبور کرد گفت عشق لیلی بر چگونه است گفت از جانم شیرین تر است

رهگذر گفت لیلی که من دیده ام ان چنان هم تو می گویی زیبا نیست پس تو عاشق چه چیز لیلی شدی؟؟

مجنون براشفت ،

در ان اشفتگی خندان شد گفت 

اگر در دیده ی مجنون نشینی به از لیلی نکویی بینی 

مجنون گفت لیلی برای من مانند پاک ترین عشق،وزیباترین موجود جهان است

وهرگز دست از سر او برنمی دارم فقط در یک صورت انگاه که در خاک خفته باشم وبمیرم 

مرد رهگذر وقتی شوق عشق مجنون را به لیلی دید حیرت زده شد ،وگریست به خاطر ان دو نفر 

از خداوند منان ارزو میکنم از این عشق ها زیاد کند ،امین





داستان موسی وچوپان (پنج شنبه 95/5/21 ساعت 5:56 عصر)

یه روز موسی داشت قدم زنان میرفت ناگهان در راه

چوپانی را در راه دید که با خود صحبت میکرد اری گویی با کسی حرف میزد

رفت جلوتر ودید چوپون داره باخودش حرف میزنه 

موسی  با خودش گفت چی میگه این چوپون دیوانه ،

چوپون میگفت،ای خدا تو کجایی من بشم چاکرت،چارقت دوزم کنم شانه سرت،دستکت بوسم

بمالم پایکت ،وقت خواب بروبم جایکت،ای فدای تو همه بزهای من،ای به یادت هی های من

چوپون مدام این حرفها میزد تا اینکه موسی امد گفت ای خیره سر این چه حرف هایی میزنی،خدا چه نیازی داره که تو این کارارو

براش بکنی،برو توبه کن ای چوپون دیوانه

چوپون با ناراحتی تمام،پیراهنش دراورد خودش زخمی کرد واواره ی بیابان شد 

وحی امد سوی موسی ،

بنده ما را زما کردی جدا،تو برای وصل کردن امدی ،نه برای فضل کرد،هرکسی راسیرتی بنهاده ام هرکسی اصطلاحی دادهم

موسی وقتی این حرف ها را شنید به سمت بیابان رفت وچوپان را دید وگفت وحی امد از سوی خدا

 

هیچ اداب تربیتی مجو        هر چه خواهی دل تنگت بگو

حالا من هم مثل اون چوپون  دوست دارم با خدای خودم حرف بزنم ،براش گریه کنم،بگم بنده ات شرمسار

از این همه نا عدالتی،ظلم،بخل ،کینه،دورویی،

خداوندا به حق علی بنده هاتو ببخشش

بهق فاطمه عصمت فاطمی به همه زن ها عطا کن ،خدا دنیامون خیلی خراب شده،

دیگه شده اخر الزمون ،خدا دنیا دوست ندارم،قدیما با این که تکنولوژی نبود ولی دلها شاد بودن

اما الان چی همه ،همه چی دارن اما شاد نیستند،

خداجون کشور ما از لحاظ پوشش داره خودش مثل غرب میکنه پس چرا اونا خودشون مثل ما نمیکنن 

خدایا خودت به دادمون برس،





دوست دارم .... (پنج شنبه 95/5/21 ساعت 5:8 عصر)

دوستت دارم زیبای من

تورا به اندازه ی تک ستاره ی جهان دوستت دارم 

تو را به پاکی همه ی گل های رز جهان دوستت دارم

ای عشق 

تو را کجا میتوان جست ،ای کسی‌که یار وغم خوار من هستی تو را کجا‌می توان یافت

من دونبال تو هستم ،پس تو کجایی

تا تو را نوازش کنم ،ببوسم،ببویم

من تنها هستم ای مهربان ترین مهربان،

تا به کی به انتظار تو بنشینم 

زمان رسیدن به تو کی است 

تا کی باید منتظر قدم هایت باشم 

چشمانم از حسرت دیدن تو سفید شده 

تو را به خدایی که میپرستی بس کن این انتظار را 

من دیگر تاب مقاومت ندارم

تا کی 

ای عشق تو را به اندازه تک تک سلول های بدنم دوست دارم 

مرا با وعده ی دیدنت خشنود کن ای عشق

دوستت دارم

دوستت دارم

دوستت دارم

ای عشق در کجا امده است که عاشق انقدر منتظر عشقش بماند

خسته ام انقدر دلخونم مکن 

منکه مردم انقدر بی روحم نکن

در نبود تو انگار کالبدم بی روح است 

انگار تابوتم روی دست ها است 

ای عشق تو کیستی که با شنیدن این حرفها ساکت هستی

یعنی تو انقدر مغرور هستی!!!!!

هر چه باشی ،هر که باشی،دوستت دارم ای عششششششششقققققق





صدایم کن (چهارشنبه 95/5/20 ساعت 12:55 عصر)

صدایم کن ای عشق

تو میدانی من کیستم 

من همانی هستم از سرزمین عشاق امده ام

صدایم کن 

من تو را از عشق سیراب میکنم 

نمی دانم در سکوت خلوت عشق،عاشقی 

طاقت دوام اوردن را دارم 

تو مال کدامین هدف هستی 

عشق من 

با کدامین هدف زندگی میکنی

صدایم کن  ای عشق

من عشق تو را به هیچ کس نمی دهم

تو برای من مانند ابی هستی برای تشنه ای

صدایم کن ای عشق 

من عاشق  تو هستم

عشق تو مرا میکشد 

صدایم کن ای عشق 

عشق من پاک است 

پاک است مانند اب

پاک است به زلالی اب ،به قشنگی اب ،به روشنی اب

صدایم کن من دیوانه وار عاشق تو هستم 

ودر زندان عاشقی قول زنجیر شده هستم 

فقط فقط به خاطر تو 

چون دوستت دارم دیوانه وار





بهانه های عاشق (سه شنبه 95/5/19 ساعت 3:48 عصر)

سلام ای عشق 

سلام  ای میوه ی بهشتی

سلام ای داغ جوانان  پور شور

سلام ای عششششششق

منم همون ادم همیشگی ،همون مزاحم همیشگی 

دیگه کاری نداری فقط یک کلمه خسته ام خسته 

ای عشق تو سوغاتی عاشقان هستی 

برای من از سرزمین عشاق چه اوردی 

عشق گفت:غم ،ناله ،حسرت ،اندوه،تو چه میخواهی

گفتم چرا  اینها به درد عاشقان نمی خورد گفت عاشق کاری با شادی ندارد

کار عاشق غم وغصه خوردن در وجود یار است

فریاد زدم ای عشق دین مذهب از عاشقان جداست نه دوری 

گفت اتفا قا دین مذهب ان است در نبودش بگریی ،بسوزی ،جان دهی

گفتم ای دیوانه بس کن اینها چیست

گفت کار عاشق واقعی این است





یادداشت های دخترک مو فرفری (سه شنبه 95/5/19 ساعت 10:15 صبح)

سلام  

جمله ام از کجا شروع کنم از اون روزای سرد زمستون  که انقدر برف میومد عذاب اینکه چه جوری قرار این همه برف پارو بشه 

داشتیم واقعا چه روزای خوبی بود میرفتیم حیاط با خواهرم شروع به درست کردن ادم برفی های خوشکل میکردیم باورت نمیشه دستام از شوق ادم برفی

سرما به خودش حس نمیکرد وفقط  هدفم این بود ادم برفی درست کنم بین خودمون باشه 

هیچ وقت ادم برفی هایی که درست میکردم گرد  در نمی یومد ولی ولش کن مهم اینه که ادم برفی بود ومن درستش میکردم ،چقد قشنگ بود دوران ما دهه هفتادیا انقد خونه به هم نزدیک بود که 

خانواده اااااز هم خبر داشتند اماالان چی پسر از پدر مادر دور ،دختر از پدر مادر دور ،فامیل چشم هم دیگر نداره ببین  فقط فقط معیار انسان بودن یه چیز 

پولللللللللللللللل

چرا واقعا اون روزا زود رفتند الان انقدر مردم پای دنیای مجازی هستند که دیگه دید بازدید براشون مهم نیست  

تا یه چیزی هم که میشه  سه تا کارشناس میزارن تو ی تلوزیون واز مضرات دنیا ی مجازیمیگن اخه اقا وخانم محترم میخواستین از اولش مد نکنین که حالا که همه مردم معتادش شدن دیگه چه جوری از سر مردم بندازین

شون بندازین

واقعا جمله ی معروف از ماست که بر ماست درسسسسسسسست

 





یادداشت های دخترک مو سیاه (دوشنبه 95/5/18 ساعت 3:31 عصر)

روزی  دخترک زیبا ودل فریبنده لی که از حوالی شهر میگذشت 

عاشق پسر زیبا وجسور وخوش اندام وخوش سیرت شد دختر لحظه ای دلش لرزید وعاشق پسر شد

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای در حریم عشق بی قرارم کردی 

جام لیلا به دستم دادی    اندر این بازی شکستم دادی

دختر عاشق با خودش میگفت برم وبه پسر ابراز علاقه کنم اما گفت نه این باعث میشود غرورم جریحه دار شود پس دخترک 

با تمام وجودش رفت وپسر را ملاقات کرد پسر وقتی دختر را دید از چهرهش خواند این عشق نیست بلکه هوس است

به دختر زیبا گفت،،،،لایق تو دوست من است که هم از من زیباتر است وهم فرمانده کل کشور والان از دروازه قرار است بیرون بیاید برو واو را

ببین که یقینا لیاقت توست 

دختر شتاب زده به سمت دروازه می رود اما هر چه میبیند او‌نمیاید سرانجام پادشاه وارد میشود باهمسر وفرزندانش 

دخترک برمیگردد وبه پسر می گوید کسی با این مشخصات تو نیامد پسر می گوید

 

 

اگر عاشق بودی نمی رفتی............................کسی نبود فقط میخواستم عشق تو را به خودم امتحان کنم.





<      1   2   3   4   5      >
 
کد حباب و قلب
کد حباب و قلب


دریافت کد آهنگهای وبلاگ

!-- MP3 player by www.paeizi.ir --->




دریافت همین آهنگ






دریافت کد آهنگ برای وبلاگ



ghalebeweb.blogfa.com

t>