سلام خدمت همه ی دوستان
از کجا شروع کنم از اون روزای خوب بچگی که همش ارزوی بزرگ شدن داشتم یا از اون روزای بزرگ شدنم که ارزو وحسرت که لحظه ای برگردم به عقب شد ارزوم....
اره روزای کودکیم خیلی قشنگ بود وقتی بچه بودم کمتر قصه میخوردم اصلا غصه برام بی معنی بود کم کم که بزرگ شدم دیدم دارم به
دنیای ادم بزرگا نزدیک میشم ،واقعا غصه خوردن برام معنی پیدا کرد
اره اره غم غصه مال ما ادم های بزرگ بود ای کاش زود قضاوت نمیکردم زود ارزوی بزرگ شدن نمیکردم
ای کاش اما چه فایده حسرت خوردن دیگه هیچ سودی نداره
ولی ناراضی هم نیستم،زندگی کردن دوست دارم ،و عاشقانه برای بهتر زندگی کردن سعی تلاش میکنم واجازهنمیدم مشکلات دنیا من در رسیدن به اهدافم سست کنن،
|